هدف از نوشتن مقالة «غزالي و مسئله عليت» تبيين ديدگاه غزالي بعنوان يكي از متفكران بزرگ اشعري دربارة بحث عليت است. بر خوانندگان فهيم و بصير پوشيده نيست كه نظرية غزالي دربارة عليت يكي از نظريههايي است كه در عالم اسلام از سوي دانشوران اسلامي دربارة عليت عرضه شده است؛ متكلمان مسلمان فرقههاي ديگر غير اشعري و عرفا، بالاخص حكيمان مسلمان مشايي و اشراقي و بويژه حكيمان حكمت متعاليه نيز در اين باره به كندوكاو و تفحص پرداخته و جهد بليغي كردهاند كه با سرانگشت تدبير و تفكر، بخشي از اسرار سر به مهر نهاده را از فراخناي سترگ خزانة معرفت مكشوف گردانند و با مساعدت الطاف حضرت حق توانستهاند با غواصي در اقيانوس بيحد و حصر علوم، گوهرهاي ثمين و عظيم صيد كنند و در معرض انظار دانش پژوهان ژرف انديش و نكته سنج قرار دهند، اما بيان همه آنها در اين مقال مقدور نيست.
ضمناً بر محققان آشنا به فلسفة غرب پوشيده نيست كه با ترجمة كتب ابن رشد،بويژه كتاب «تهافت التهافت» كه نقل و رد كتاب غزالي است،مباني انديشة غزالي و اشاعره از جمله مسئله عليت در آرا برخي از فلاسفه اروپايي تاثير گذاشت كه اين باره، نظرية هيوم انگليسي براي مقايسه محققان مناسب است.
غزالي گرچه دربارة مسئله «عليت» با ساير دانشوران اشعري اختلاف نظري ندارد و يك هم نوايي و هماهنگي ميان متفكران فرقه اشعري درباره مسائل عليت وجود دارد، اما در ميان دانشمندان پيرو مسلك اشعري، غزالي بيش از همة آنها، در تبيين و تفسير اين نظريه همت گماشته و نقش داشته است. او در مواضع مختلف و در ذيل مباحث گوناگون و در كتب متعدد خويش درصدد تشريح اين نظريه برآمده است. ما در اين مقال برآنيم كه به مهمترين مباحثي كه غزالي در كتب مختلف خويش براي تبيين اين نظريه به آنها پرداخته است، اشاره كنيم.
